معنی فارسی اصطلاح: Work one’s fingers to the bone

Admin
نویسنده تیم آموزشی
انتشار 10 مرداد 1400
بازدید 24

یک اصطلاح که برای اشاره به شدت فعالیتهای شما (مخصوصا در کارهای دستی) استفاده میشود. اینکه به سختی کار میکنید و جان میکَنید.


Work one’s fingers to the bone جان کندن / سخت کار کردن / پدر خود را درآوردن
  • To work extremely hard, especially on manual work.
 

 جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Work one’s fingers to the bone :

تلفظ جمله معنی
I’ve worked my fingers to the bone but my boss is still not happy. من جان کَندم (پدر خود را درآوردم) اما رئیسم هنور خوشحال نیست..
He worked his fingers to the bone to build his own house. او جان کَند (پدر خود را درآورد) تا خانه خود را بسازد.
[sc_embed_player fileurl= "/Englishaudios/102Idioms/6-work-idioms-36.mp3"]
Women have to work their fingers to the bone outside the house, then do all the housework when they come back home.
 زنان باید در خارج از خانه جان بکَنند ، سپس هنگام بازگشت به خانه ، تمام کارهای خانه را انجام دهند.
   
تحول مهارت

دوره‌های تخصصی پیشنهادی

بر اساس این مطلب، این مسیرهای یادگیری برای شما انتخاب شده است:

ضمانت بازگشت وجه دسترسی همیشگی
مشاهده همه دوره‌های آموزشی
@livewireAlertScripts