یک اصطلاح رایج برای بیان تلاش بیشتر از آنچه انتظار می رود برای دستیابی به چیزی. از خود مایه گذاشتن.
| Go the extra mile | مایه گذاشتن / سنگ تمام گذاشتن
|
جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Go the extra mile :
| تلفظ | جمله | معنی |
|---|---|---|
| Julie always goes the extra mile to make her mom happy. | جولی همیشه برای خوشحال کردن مادرش سنگ تمام می گذارد. | |
| To win the contract, he went the extra mile to prepare the documents before the meeting. | برای برنده شدن در قرارداد ، او سنگ تمام گذاشت تا مدارک را قبل از جلسه آماده کند. | |
|
He went the extra mile just to make her feel special at the wedding.
|
برای اینکه همسرش در عروسی احساس خاصی داشته باشد او سنگ تمام گذاشت. |