یک اصطلاح رایج برای بیان اینکه مکانی یا مسیری، خیلی از آن جایی که افراد زیادی زندگی می کنند فاصله دارد. یه جای بِکر و دست نخورده.
| Off The Beaten Track | در بیراهه و پرت. جای دور از زندگی و جدا از دیگران. طبیعت بکر.
|
جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Off The Beaten Track :
| تلفظ | جمله | معنی |
|---|---|---|
| The explorers have just found a village off the beaten track. | کاوشگران به تازگی یک دهکده در جای دورافتاده پیدا کرده اند. | |
| I want to stay on that island for all of summer vacation because it’s off the beaten track. I don’t want to be disturbed by the crowd. | من می خواهم تمام تعطیلات تابستانی در آن جزیره بمانم چون آن جای بِکری است . من نمی خواهم به خاطر شلوغی جمعیت اذیت شوم. | |
|
Finding a campsite off the beaten track is an easy task for him because he’s an experienced camper.
|
پیدا کردن یک اردوگاه در جای دورافتاده و خلوت کار ساده ای برای او است زیرا او یک سیاحت گر باتجربه است. |