این اصطلاح رایج برای بیان ماندن در چندین مکان تنها برای مدت کوتاهی. منظور اینکه حتی وقت نداشته باشی که بین سفر ها چمدان را خالی کنی.
| Live out of a suitcase | مسافرت زیاد رفتن، زود زود مسافرت رفتن. (منظور اینکه حتی وقت نداشته باشی که بین سفر ها چمدان را خالی کنی) To stay in several places for only a short time, with only enough belongings to put in a suitcase. |
جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Live out of a suitcase :
| تلفظ | جمله | معنی |
|---|---|---|
| It’s time you settled down, Eric. Don’t live out of a suitcase any longer. | وقتشه یه جا ساکن بشی اریک. بیشتر از این مسافرت نکن. | |
| She doesn’t like a stable life. She’d rather live out of a suitcase. | او زندگی ثابت را دوست ندارد. او ترجیح می دهد زیاد مسافرت کند. | |
|
Tom has been living out of a suitcase for years.
|
تام سالهاست که پی در پی مسافرت می کند . |