یک اصطلاح رایج برای بیان اینکه وقت و تلاش زیادی را صرف انجام کاری میکنید چون قبلاً فرصتی برای انجام آن نداشتید. به اصطلاح میخواهید جبران کنید.
| Make up for lost time | گذشته را جبران کردن
|
جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Make up for lost time :
| تلفظ | جمله | معنی |
|---|---|---|
| We need to work harder to make up for lost time. | برای جبران گذشته باید تلاش بیشتری کنیم. | |
| I didn’t have time to take care of my family, so I’m certainly making up for lost time. | من وقت نداشتم از خانواده ام مراقبت کنم ، بنابراین مطمئناً گذشته را جبران می کنم . | |
|
My grandpa didn’t travel a lot when he was young, so he’s determined to make up for lost time.
|
پدربزرگ من در جوانی زیاد مسافرت نکرده است ، بنابراین او مصمم است تا گذشته را جبران کند . |