یک اصطلاح رایج برای بیان انجام کاری قبل از مهلت مقرر ، اتمام کار قبل از اتمام زمان.
| Beat the clock | سروقت. قبل از اتمام وقت
|
جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Beat the clock :
| تلفظ | جمله | معنی |
|---|---|---|
| Hurry up! We can’t be late for this important meeting. We need to beat the clock. | عجله کن! ما نمی توانیم برای این جلسه مهم دیر کنیم ما باید سروقت باشیم . | |
| Our new campaign will be launched in 4 days. Let’s beat the clock. | کمپین جدید ما طی 4 روز آغاز می شود. بیایید سروقت باشیم . | |
|
If you want to win the race, you have to beat the clock.
|
اگر می خواهید برنده مسابقه شوید ، باید سروقت باشید. |