معنی فارسی اصطلاح: Tie the knot

فهرست مطالب

ارسال مطلب در:

معنی فارسی اصطلاح: Tie the knot

یک اصطلاح رایج برای گفتن اینکه دو نفر ازدواج میکنند:


Tie the knot  

ازدواج کردن

  • To get married.

جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Tie the knot :

تلفظ جمله معنی

After a few months of dating, they decided to tie the knot in May.  

بعد از چند ماه آشنایی ، آنها تصمیم گرفتند در ماه می ازدواج کنند.

Tim tied the knot with Mary last year.  

تیم سال گذشته با مری ازدواج کرد.

Jenny is such an independent woman, she never wants to tie the knot.

 

جنی زن مستقلی است و نمیخواهد هرگز ازدواج کند

 

 

مطالب مرتبط

ارسال این مطلب در:

سوال دارید؟

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت
0

Hidden