معنی فارسی اصطلاح: Nothing but skin and bones

فهرست مطالب

ارسال مطلب در:

معنی فارسی اصطلاح: Nothing but skin and bones

یک اصطلاح برای افرادی که بسیار لاغر هستند و چیزی جز پوست و استخوان نیستند.


Nothing but skin and bones  

  • پوست و استخوان، لاغر مردنی
  • To be extremely thin.

 

 جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Nothing but skin and bones :

تلفظ جمله معنی

The kids there have nothing to eat. They’re nothing but skin and bones. بچه ها آنجا چیزی برای خوردن ندارند. آنها چیزی نیستند جز پوست و استخوان.(لاغر هستند)

The old man was at death’s door. He was nothing but skin and bones. پیرمرد در آستانه مرگ بود. او خیلی لاغر مردنی بود.

After three months of illness, my cat is nothing but skin and bones.

بعد از سه ماه بیماری ، گربه من چیزی نیست جز پوست و استخوان.

 

 

مطالب مرتبط

ارسال این مطلب در:

سوال دارید؟

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت
0

Hidden