معنی فارسی اصطلاح: Work one’s fingers to the bone

فهرست مطالب

ارسال مطلب در:

معنی فارسی اصطلاح: Work one’s fingers to the bone

یک اصطلاح که برای اشاره به شدت فعالیتهای شما (مخصوصا در کارهای دستی) استفاده میشود. اینکه به سختی کار میکنید و جان میکَنید.


Work one’s fingers to the bone جان کندن / سخت کار کردن / پدر خود را درآوردن

  • To work extremely hard, especially on manual work.

 

 جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Work one’s fingers to the bone :

تلفظ جمله معنی
I’ve worked my fingers to the bone but my boss is still not happy. من جان کَندم (پدر خود را درآوردم) اما رئیسم هنور خوشحال نیست..
He worked his fingers to the bone to build his own house. او جان کَند (پدر خود را درآورد) تا خانه خود را بسازد.

Women have to work their fingers to the bone outside the house, then do all the housework when they come back home.

 زنان باید در خارج از خانه جان بکَنند ، سپس هنگام بازگشت به خانه ، تمام کارهای خانه را انجام دهند.

 

 

مطالب مرتبط

ارسال این مطلب در:

سوال دارید؟

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت
0

Hidden