معنی فارسی اصطلاح: Tie the knot
یک اصطلاح رایج برای گفتن اینکه دو نفر ازدواج میکنند:
Tie the knot |
ازدواج کردن
|
جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Tie the knot :
تلفظ | جمله | معنی |
---|---|---|
|
After a few months of dating, they decided to tie the knot in May. |
بعد از چند ماه آشنایی ، آنها تصمیم گرفتند در ماه می ازدواج کنند. |
|
Tim tied the knot with Mary last year. |
تیم سال گذشته با مری ازدواج کرد. |
Jenny is such an independent woman, she never wants to tie the knot. |
جنی زن مستقلی است و نمیخواهد هرگز ازدواج کند |