معنی فارسی اصطلاح: Put one’s feet up

معنی فارسی اصطلاح: Put one’s feet up
لینک مطلب >>

یک اصطلاح رایج برای بیان استراحت و آسودگی ، به خصوص با بلند کردن پاهایتان از زمین.


Put one’s feet up  استراحت کردن. (لنگ ها رو بالا کردن)

To relax and rest, especially with your feet raised off the ground.

 

 جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Put one’s feet up :

تلفظ جمله معنی

We’re done. Let’s put our feet up. تمومش کردیم بیایید استراحت کنیم.

After a hard day at work, I like to put my feet up and read some books. بعد از یک روز سخت در محل کار ، دوست دارم پاهامو دراز کنم (استراحت کنم) و چند کتاب بخوانم.

Don’t work too hard. Go home and put your feet up.

خیلی سخت کار نکنید به خانه بروید و (پاهاتون رو دراز کنید) استراحت کنید.

 

{loadmoduleid 151}

دیدگاه‌ها ۰

سوالی دارید بپرسید:

راهنمای ثبت نام در سایت

راهنمای خرید محصولات

راهنمای استفاده از دوره ها

اگر با لینکهای بالامشکل شما حل نشد، بر روی یکی از پیام رسانها کلیک کنید و سوال خود را بپرسید.

Hidden