معنی فارسی اصطلاح: Love at first sight
فهرست مطالب
نمایش
وقتی دو نفر بدون شناخت هم و در نگاه اول عاشق یکدیگر میشوند از این اصطلاح استفاده میشود
Love at first sight |
|
جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Love at first sight :
تلفظ | جمله | معنی |
---|---|---|
|
Jim and Sue had a very happy ending after three months of dating. It was love at first sight. | جیم و سو بعد از گذشت سه ماه از قرار ملاقات ، پایان خیلی خوبی داشتند. آن عشق در نگاه اول بود |
|
I don’t believe in love at first sight. Love needs time to grow. | من به عشق در نگاه اول اعتقاد ندارم . عشق به زمان نیاز دارد تا رشد کند. |
I loved him at first sight. He’s the man I’ve been searching for. |
من در نگاه اول عاشق او شدم او مردی است که جستجو میکردم. |
دیدگاهها ۰