معنی فارسی اصطلاح: Fall ill

فهرست مطالب

ارسال مطلب در:

معنی فارسی اصطلاح: Fall ill

یک اصطلاح ربطی به سرما سرماخوردگی ندارد. وقتی کسی به طور کاملا ناگهانی بیمار میشود (هر بیماری) از این اصطلاح استفاده میشود.


Fall ill  

  • بیمار شدن
  • To suddenly become ill.

 

 جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Fall ill :

تلفظ جمله معنی

The students all fell ill after trying the new drink at the summer camp. دانش آموزان بعد از امتحان کردن نوشیدنی جدید در اردوی تابستان همگی بیمار شدند.

Diana fell ill after the death of her husband. دیانا پس از مرگ شوهرش بیمار شد.

Make sure the kids don’t fall ill just before the exam.

مطمئن شوید که بچه ها درست قبل از امتحان بیمار نشوند .

 

 

مطالب مرتبط

ارسال این مطلب در:

سوال دارید؟

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت
0

Hidden