معنی فارسی اصطلاح: Broken dreams

فهرست مطالب

ارسال مطلب در:

معنی فارسی اصطلاح: Broken dreams

امیدها یا رویاهایی که نمی توانند برآورده شوند. رویا ها و خواسته های دست نیافتنی.


Broken dreams  

  • رویاهای دست نیافتنی
  • Hopes or dreams that cannot be fulfilled.

 

 جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Broken dreams :

تلفظ جمله معنی

Studying abroad is always my share of broken dreams. تحصیل در خارج از کشور همیشه سهم من از رویاهای دست نیافتنی است.

I would like to be an athlete one day but since my leg was seriously injured in a car crash, that desire is full of broken dreams. دوست دارم روزی یک ورزشکار باشم اما از وقتی که پای من در تصادف اتومبیل به طور جدی صدمه دید ، آن تمایل پر از رویاهای دست نیافتنی است.

Nick had his share of broken dreams in his first relationship.

نیک در اولین رابطه خود سهم خود از رویاهای دست نیافتنی را داشت.

 

 

مطالب مرتبط

ارسال این مطلب در:

سوال دارید؟

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت
0

Hidden