معنی فارسی اصطلاح: Beat the clock

فهرست مطالب

لینک مطلب (کپی و ارسال کنید)

یک اصطلاح رایج برای بیان انجام کاری قبل از مهلت مقرر ، اتمام کار قبل از اتمام زمان.


Beat the clock سروقت. قبل از اتمام وقت

  • To get something done before the deadline, to finish something before time is up.

 

 جملات، تلفظ و مثالهای اصطلاح Beat the clock :

تلفظ جمله معنی

Hurry up! We can’t be late for this important meeting. We need to beat the clock. عجله کن! ما نمی توانیم برای این جلسه مهم دیر کنیم ما باید سروقت باشیم .

Our new campaign will be launched in 4 days. Let’s beat the clock.  

کمپین جدید ما طی 4 روز آغاز می شود. بیایید سروقت باشیم  .

If you want to win the race, you have to beat the clock.

 

اگر می خواهید برنده مسابقه شوید ، باید سروقت باشید. 

 

 

مطالب تکمیلی این مبحث

ارسال این مطلب در:

نظر شما چیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سبد خرید
ورود

حساب کاربری ندارید؟

برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
0 مورد سبد خرید
وبلاگ
حساب من

سوالی دارید بپرسید:

راهنمای ثبت نام در سایت

راهنمای خرید محصولات

راهنمای استفاده از دوره ها

اگر با لینکهای بالامشکل شما حل نشد، بر روی یکی از پیام رسانها کلیک کنید و سوال خود را بپرسید.

Hidden